ستاره شناسي دانش يگانگي كيهان
ستاره شناسي دانش يگانگي كيهان
نويسنده:اثر راجينش اشو
مترجم:محمد فائز ميرسليمي
منبع:مقاله « ستاره بيني دانش يگانگي كيهاني »
مترجم:محمد فائز ميرسليمي
منبع:مقاله « ستاره بيني دانش يگانگي كيهاني »
در بقاياي تمدن سومري كتيبه هايي مربوط به ستاره شناسي يافت شده است كه قدمت آنها به 25000 سال قبل از ميلاد مسيح مي رسد . در بقاياي سنگي كتيبه هاي يافت شده ، تصاويري از گردش ماه به دور زمين وجود دارد . استادان ماوراءالطبيعه سومري خيلي زود دريافتند هر اتفاقي كه براي انسان رخ مي دهد يه نوعي به به ستارگان ارتباط دارد و در و.اقع ستارگان منشاء همه اتفاقات هستند . در سال 1920 يك دانشمند روسي بنام چيجفسكي مطالعات كاملي در اين خصوص انجام داد و متوجه شد هر يازده سال يكبار انفجارهاي عظيمي در خورشيد رخ مي دهد .
او با بررسي يك دوره هفتصد ساله دريافت ، هميشه همزمان با پديده انفجار خورشيدي يك جنگ ، اغتشاش و يا نابساماني در كره زمين اتفاق مي افتد . محاسبات و مشاهدات او كه يك دوره هفتصد ساله را پوشش مي داد ، آنقدر علمي و دقيق بود كه رد كردن نظريه او را دشوار ساخته بود . در واقع خورشيد يك ارگانيسم زنده ، پويا و آتشين است . حالات خورشيد هر لحظه تغيير مي كند و زماني كه اندكي تغيير در حالات خورشيد به وجود آيد ، زمين نيز تحت تاثير قرار مي گيرد . بعدها يك فيزيكدان سويسي بنام پاراسلوس با مطالعات بيشتري در اين زمينه به كشف جديدي نايل آمد . او كشف كرد انسان زماني بيمار مي شود كه هماهنگي بين او و چيدماني از ستارگان كه در زمان تولدش وجود داشته است از بين برود . قبل از پاراسلوس ، فيثاغورث اصل ارزشمند توازن سياره اي را مطرح كرده بود .
او معتقد بود كه هر ستاره يا سياره اي از طريق حركت و جابجايي در فضا ارتعاشات منحصر به فردي را توليد مي كند . مجموع ارتعاشات اجرام آسماني يك توازن موسيقيايي توليد مي كند كه توازن كيهاني ناميده مي شود . در سال 1950 گئورگي گياردي دانش جديدي بنام شيمي كيهاني را به وجود آورد . او پس از انجام آزمايشات متعدد به روش علمي اثبات كرد كل جهان يك وحدت بنيادين و يك جسم يكپارچه است . يعني هيچيك از اعضاء آن از هم منفك نيستند و به يكديگر متصلل هستند . پس اگر قسمتي از اين جسم دستخوش تغيير گردد كل جسم مرتعش مي شود و همه بخش هاي آن تحت تاثير قرار مي گيرند . پس با به وجود آمدن تغيير در هر ستاره اي ، در هر فاصله از زمين كه باشد ، ضربان ما دچار تغيير خواهد شد . وقتي خورشيد در شرايط و موقعيت خاصي قرار مي گيرد گردش خون ما نيز تحت تاثير قرار خواهد گرفت . دكتر تاماتوي از ژاپن هم كشف كرد كه شدت طوفان هاي اتمي خورشيد بر ضخامت گلبولهاي خون به خصوص در آقايان تاثيرات فراوان دارد . فرانك براون ، متفكر آمريكايي نيز مي گويد : در لحظه تولد يك انسان ستارگان بسياري در حال طلوع و غروب كردن هستند .
مجمع الكواكبي در حال صعود و مجمع الكواكبي در حال فرود هستند و انسان در چيدماني مشخص از ستارگان به دنيا مي آيد . از تحقيقات هاي صورت گرفته نتيجه مهمي حاصل مي شود ( با در نظر گرفتن اينكه كل حيات تحت تاثير چيدمان ستارگان قرار دارند ، با كمي مطالعه عميق تر مي توان دريافت كه هر انساني نيز تحت تاثير ستارگان است ) در زمينه تاثير چيدمان ستارگان بر حيات انسان مطالعات زيادي انجام شده است . به عنوان مثال مي دانيم كه اقيانوس ها تحت تاثير حالات ماه قرار مي گيرند . حال اگر در نظر داشته باشيم كه نسبت آب و نمك موجود در اقيانوس ها دقيقاً مشابه نسبت آب و نمك بدن انسان است آنگاه نتيجه خواهيم گرفت كه آب بدن انسان نيز همانند اقيانوس ها تحت تاثير نيروي ماه قرار مي گيرد . همچنين تحقيقات نشان مي دهد كه با نزديك شدن ماه به حالت بدر ( ماه كامل ) ميزان جنون و ديوانگي نيز در دنيا افزايش مي يابد . پروفسور براون تحقيق جالبي را انجام داده است . او نمودار تولد بسياري از نظاميان ، پزشكان و متخصصين مشهور را جمع آوري كرده و با بررسي اين نمودارها متوجه شد افرادي كه تخصص هاي يكساني دارند اكثراً تحت چيدمان مشابهي از ستارگان متولد شده اند .
به عنوان مثال دريافت ، سياره مريخ تاثير ز يادي بر زندگي نظاميان مشهور داشته است . از گذشته تا امروز عده اي ستاره شناسي را خرافات و اعتقاد كوركورانه به حساب مي آورند . اما واقعيت اين است كه ستاره شناسي كاملاً علمي است . البته علم به معناي بررسي و تحقيق و رابطه بين علت و معلول . در ستاره شناسي گفته مي شود هيچ اتفاقي در روي كره زمين بدون علت نيست حتي اگر ما از علت آن آگاه نباشيم . به طور كلي مي توان گفت ستاره شناسي تلاش براي كاوش در آينده به روش هاي مختلف است . يكي از متداول ترين روش ها ، مطالعه چگونگي تاثيرگذاري اجرام آسماني بر انسان است . يكي از ايده هاي جالب ستاره شناسي اين است كه ما نيز بر اجرام سماوي اثر مي گذاريم زيرا اثر گذاري يك رابطه دوطرفه است از ديدگاه علمي بايد دانست كه تمامي خانواده خورشيدي از خورشيد متولد شده اند ماه ، مريخ ، مشتري ، زمين و ديگر اجرام منظومه شمسي همگي اندامهاي خورشيد هستند . انسان نيز از اندام هاي زمين است و زمين از اندام هاي خورشيد . همه چيزهايي كه از منبع واحدي متولد مي شوند داراي درونيات مشتركي هستند .
پس هر اتفاقي كه در خورشيد روي مي دهد ، ارتعاشي در سلول هاي ما ايجاد خواهد كرد زيرا سلول هاي ما نيز از خورشيد متولد شده اند . علم ستاره شناسي همواره بر روي اين احتمال كه وقوع هر اتفاقي در هستي بر روي انسان تاثير مي گذارد ، تحقيق كرده است . در اين تحقيقات مشخص شده است كه علاوه بردوره يازده ساله طوفان هاي خورشيدي يك دوره 90 ساله نيز در حيات خورشيد وجود دارد . دوره جواني خورشيد 45 سال طول مي كشد و پس از آن دوره پيري خورشيد آغاز مي شود كه 45 سال به طول مي انجامد . در دوران جواني ، اثر خورشيد به حداكثر خود مي رسد و در مدت پيري انرژي خورشيد رو به افول مي رود . پس از گذشت 90 سال خورشيد پير شده و دوباره شروع به جوان شدن مي كند . كودكاني كه در 45 سال اول متولد مي شوند از سلامتي كامل برخوردار هستند اما كودكاني كه در 45 سال دوم به دنيا مي آيند داراي مشكلات فراواني هستند . در 45 سال دوم ميزان زلزله افزايش ميابد . وقتي چرخه 90 ساله خورشيد به پايان مي رسد حركت وضعي زمين نيز دچار اختلال مي گردد . آگاهي يا تشخيص ما ، ملاكي براي وجود يا عدم وجود هيچ چيز نيست . حوزه هاي مختلف انرژي در اطراف وجود دارند كه دائماً بر زندگي ما اثر مي گذارند . انسان به محض تولد در معرض اين اثرات قرار مي گيرد . امروزه دانشمندان معتقدند هر جرم آسماني تشعشع راديواكتيو منحصر به فرد خود را دارد . امواجي كه سياره زهره از خود ساطع ميكند آرام و ساكن هستند در حالي كه ماه امواج متفاوتي را از خود ساطع مي كند . امواجي كه از سياره مشتري به ما مي رسند متفاوت از امواجي هستند كه از خورشيد به ما مي رسند . اين تفاوت به خاطر اختلاف تركيبات گازي لايه هاي تشكيل دهنده هر جسم است . در زمان تولد يك كودك تمام مجمع الكواكب ، ستارگان و كهكشانهاي ديگر كه در افق زمين در حال گردش هستند در ذهن كودك ثبت مي شوند . شرايط كيهاني موجود در لحظه تولد ، با تمام ضعف ها ، قوتها و توانايي هايش بر كل زندگي انسان اثر مي گذارد . ستاره شناسي را ميتوان به سه بخش تقسيم نمود .
بخش اول هسته و جوهره آن است كه غير قابل تغيير است و پس از شناختن آن فقط بايد با آن همراه بود . بخش دوم لايه مياني است و فرد مي تواند آن را تغيير دهد اين بخش نيمه ضروري ستاره شناسي است و اگر آگاهي هاي لازم را داشته باشيم مي توان آن را تغيير داد . و بخش سوم لايه بيروني و غير ضروري آن است . هرچند همه مردم بيشتر كنجكاوي را نسبت به اين بخش دارند . اگر آگاه نباشيم آنچه بايد اتفاق بيافتد ، اتفاق خواهد افتاد . اگر دانش و آگاهي وجود داشته باشد ، آنگاه راه هاي مختلفي براي ايجاد تغيير وجود دارد . هدف نهايي ستاره شناسي پرداختن به ضروريات و بنيان ها است . معنا و جوهره ستاره شناسي يكي بودن با هستي است . ما نه تنها جزئي از ين عالم هستيم بلكه در تمامي اتفاقات و شرايط به وجود آمده مشاركت داريم . اگر بتوانيم ضروريات را از غير ضروريات جدا كنيم ، علم ستاره شناسي ابزار مناسبي در دستان ما خواهد بود .
او با بررسي يك دوره هفتصد ساله دريافت ، هميشه همزمان با پديده انفجار خورشيدي يك جنگ ، اغتشاش و يا نابساماني در كره زمين اتفاق مي افتد . محاسبات و مشاهدات او كه يك دوره هفتصد ساله را پوشش مي داد ، آنقدر علمي و دقيق بود كه رد كردن نظريه او را دشوار ساخته بود . در واقع خورشيد يك ارگانيسم زنده ، پويا و آتشين است . حالات خورشيد هر لحظه تغيير مي كند و زماني كه اندكي تغيير در حالات خورشيد به وجود آيد ، زمين نيز تحت تاثير قرار مي گيرد . بعدها يك فيزيكدان سويسي بنام پاراسلوس با مطالعات بيشتري در اين زمينه به كشف جديدي نايل آمد . او كشف كرد انسان زماني بيمار مي شود كه هماهنگي بين او و چيدماني از ستارگان كه در زمان تولدش وجود داشته است از بين برود . قبل از پاراسلوس ، فيثاغورث اصل ارزشمند توازن سياره اي را مطرح كرده بود .
او معتقد بود كه هر ستاره يا سياره اي از طريق حركت و جابجايي در فضا ارتعاشات منحصر به فردي را توليد مي كند . مجموع ارتعاشات اجرام آسماني يك توازن موسيقيايي توليد مي كند كه توازن كيهاني ناميده مي شود . در سال 1950 گئورگي گياردي دانش جديدي بنام شيمي كيهاني را به وجود آورد . او پس از انجام آزمايشات متعدد به روش علمي اثبات كرد كل جهان يك وحدت بنيادين و يك جسم يكپارچه است . يعني هيچيك از اعضاء آن از هم منفك نيستند و به يكديگر متصلل هستند . پس اگر قسمتي از اين جسم دستخوش تغيير گردد كل جسم مرتعش مي شود و همه بخش هاي آن تحت تاثير قرار مي گيرند . پس با به وجود آمدن تغيير در هر ستاره اي ، در هر فاصله از زمين كه باشد ، ضربان ما دچار تغيير خواهد شد . وقتي خورشيد در شرايط و موقعيت خاصي قرار مي گيرد گردش خون ما نيز تحت تاثير قرار خواهد گرفت . دكتر تاماتوي از ژاپن هم كشف كرد كه شدت طوفان هاي اتمي خورشيد بر ضخامت گلبولهاي خون به خصوص در آقايان تاثيرات فراوان دارد . فرانك براون ، متفكر آمريكايي نيز مي گويد : در لحظه تولد يك انسان ستارگان بسياري در حال طلوع و غروب كردن هستند .
مجمع الكواكبي در حال صعود و مجمع الكواكبي در حال فرود هستند و انسان در چيدماني مشخص از ستارگان به دنيا مي آيد . از تحقيقات هاي صورت گرفته نتيجه مهمي حاصل مي شود ( با در نظر گرفتن اينكه كل حيات تحت تاثير چيدمان ستارگان قرار دارند ، با كمي مطالعه عميق تر مي توان دريافت كه هر انساني نيز تحت تاثير ستارگان است ) در زمينه تاثير چيدمان ستارگان بر حيات انسان مطالعات زيادي انجام شده است . به عنوان مثال مي دانيم كه اقيانوس ها تحت تاثير حالات ماه قرار مي گيرند . حال اگر در نظر داشته باشيم كه نسبت آب و نمك موجود در اقيانوس ها دقيقاً مشابه نسبت آب و نمك بدن انسان است آنگاه نتيجه خواهيم گرفت كه آب بدن انسان نيز همانند اقيانوس ها تحت تاثير نيروي ماه قرار مي گيرد . همچنين تحقيقات نشان مي دهد كه با نزديك شدن ماه به حالت بدر ( ماه كامل ) ميزان جنون و ديوانگي نيز در دنيا افزايش مي يابد . پروفسور براون تحقيق جالبي را انجام داده است . او نمودار تولد بسياري از نظاميان ، پزشكان و متخصصين مشهور را جمع آوري كرده و با بررسي اين نمودارها متوجه شد افرادي كه تخصص هاي يكساني دارند اكثراً تحت چيدمان مشابهي از ستارگان متولد شده اند .
به عنوان مثال دريافت ، سياره مريخ تاثير ز يادي بر زندگي نظاميان مشهور داشته است . از گذشته تا امروز عده اي ستاره شناسي را خرافات و اعتقاد كوركورانه به حساب مي آورند . اما واقعيت اين است كه ستاره شناسي كاملاً علمي است . البته علم به معناي بررسي و تحقيق و رابطه بين علت و معلول . در ستاره شناسي گفته مي شود هيچ اتفاقي در روي كره زمين بدون علت نيست حتي اگر ما از علت آن آگاه نباشيم . به طور كلي مي توان گفت ستاره شناسي تلاش براي كاوش در آينده به روش هاي مختلف است . يكي از متداول ترين روش ها ، مطالعه چگونگي تاثيرگذاري اجرام آسماني بر انسان است . يكي از ايده هاي جالب ستاره شناسي اين است كه ما نيز بر اجرام سماوي اثر مي گذاريم زيرا اثر گذاري يك رابطه دوطرفه است از ديدگاه علمي بايد دانست كه تمامي خانواده خورشيدي از خورشيد متولد شده اند ماه ، مريخ ، مشتري ، زمين و ديگر اجرام منظومه شمسي همگي اندامهاي خورشيد هستند . انسان نيز از اندام هاي زمين است و زمين از اندام هاي خورشيد . همه چيزهايي كه از منبع واحدي متولد مي شوند داراي درونيات مشتركي هستند .
پس هر اتفاقي كه در خورشيد روي مي دهد ، ارتعاشي در سلول هاي ما ايجاد خواهد كرد زيرا سلول هاي ما نيز از خورشيد متولد شده اند . علم ستاره شناسي همواره بر روي اين احتمال كه وقوع هر اتفاقي در هستي بر روي انسان تاثير مي گذارد ، تحقيق كرده است . در اين تحقيقات مشخص شده است كه علاوه بردوره يازده ساله طوفان هاي خورشيدي يك دوره 90 ساله نيز در حيات خورشيد وجود دارد . دوره جواني خورشيد 45 سال طول مي كشد و پس از آن دوره پيري خورشيد آغاز مي شود كه 45 سال به طول مي انجامد . در دوران جواني ، اثر خورشيد به حداكثر خود مي رسد و در مدت پيري انرژي خورشيد رو به افول مي رود . پس از گذشت 90 سال خورشيد پير شده و دوباره شروع به جوان شدن مي كند . كودكاني كه در 45 سال اول متولد مي شوند از سلامتي كامل برخوردار هستند اما كودكاني كه در 45 سال دوم به دنيا مي آيند داراي مشكلات فراواني هستند . در 45 سال دوم ميزان زلزله افزايش ميابد . وقتي چرخه 90 ساله خورشيد به پايان مي رسد حركت وضعي زمين نيز دچار اختلال مي گردد . آگاهي يا تشخيص ما ، ملاكي براي وجود يا عدم وجود هيچ چيز نيست . حوزه هاي مختلف انرژي در اطراف وجود دارند كه دائماً بر زندگي ما اثر مي گذارند . انسان به محض تولد در معرض اين اثرات قرار مي گيرد . امروزه دانشمندان معتقدند هر جرم آسماني تشعشع راديواكتيو منحصر به فرد خود را دارد . امواجي كه سياره زهره از خود ساطع ميكند آرام و ساكن هستند در حالي كه ماه امواج متفاوتي را از خود ساطع مي كند . امواجي كه از سياره مشتري به ما مي رسند متفاوت از امواجي هستند كه از خورشيد به ما مي رسند . اين تفاوت به خاطر اختلاف تركيبات گازي لايه هاي تشكيل دهنده هر جسم است . در زمان تولد يك كودك تمام مجمع الكواكب ، ستارگان و كهكشانهاي ديگر كه در افق زمين در حال گردش هستند در ذهن كودك ثبت مي شوند . شرايط كيهاني موجود در لحظه تولد ، با تمام ضعف ها ، قوتها و توانايي هايش بر كل زندگي انسان اثر مي گذارد . ستاره شناسي را ميتوان به سه بخش تقسيم نمود .
بخش اول هسته و جوهره آن است كه غير قابل تغيير است و پس از شناختن آن فقط بايد با آن همراه بود . بخش دوم لايه مياني است و فرد مي تواند آن را تغيير دهد اين بخش نيمه ضروري ستاره شناسي است و اگر آگاهي هاي لازم را داشته باشيم مي توان آن را تغيير داد . و بخش سوم لايه بيروني و غير ضروري آن است . هرچند همه مردم بيشتر كنجكاوي را نسبت به اين بخش دارند . اگر آگاه نباشيم آنچه بايد اتفاق بيافتد ، اتفاق خواهد افتاد . اگر دانش و آگاهي وجود داشته باشد ، آنگاه راه هاي مختلفي براي ايجاد تغيير وجود دارد . هدف نهايي ستاره شناسي پرداختن به ضروريات و بنيان ها است . معنا و جوهره ستاره شناسي يكي بودن با هستي است . ما نه تنها جزئي از ين عالم هستيم بلكه در تمامي اتفاقات و شرايط به وجود آمده مشاركت داريم . اگر بتوانيم ضروريات را از غير ضروريات جدا كنيم ، علم ستاره شناسي ابزار مناسبي در دستان ما خواهد بود .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}